هوش مصنوعی: این شعر روایت عشق مجنون به لیلی است که از تلاش‌ها و گفتگوهای بی‌ثمر رها شده و به عشق خالص روی آورده است. مجنون در دشت تنها می‌ماند و لیلی از حال او بی‌خبر است. سرانجام لیلی در خواب مجنون ظاهر می‌شود و خود را آرام‌بخش جان او معرفی می‌کند. مجنون نیز اعلام می‌کند که جز عشق لیلی چیزی نمی‌شناسد و عشق او در قلبش چنان ریشه دوانده که حتی لیلی نیز گنجایش آن را ندارد.
رده سنی: 15+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و نمادین است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

بخش ۴۲ - حکایت مجنون

عشق مجنون بدین مقام رسید
از تک و پوی و گفت و گوی رهید

داد با خود ترانه ای نو ساز
عشقبازی به عشق کرد آغاز

آستین زد به هر نو و کهنی
داد دامن به چنگ خاربنی

از درون نرم خارپشت آیین
وز برون با کسان درشت آیین

زیر آن خاربن قرار گرفت
ترک رفتن به کوی یار گرفت

چند روزی بر این نسق چو گذشت
بارها در ضمیر لیلی گشت

که چه حال اوفتاد مجنون را
بیخود آن مبتلای مفتون را

که نشانش به دشت پیدا نیست
هم تگ آهوان صحرا نیست

مانده است از گروه گوران دور
نفکند در صف گوزنان شور

روزها نشنوم ز کس رازش
شب نیاید به گوشم آوازش

آخرالامر هیچ چاره ندید
شرح حالش ز محرمان پرسید

قصه درد او بیان کردند
صورت حال او عیان کردند

نیمروزی به کام دمسازان
یافت در خواب چشم غمازان

چشم ها را کشید سرمه ناز
عقل و دین را درید پرده راز

کرد نعلین دلبری در پای
شد به گام وفا زمین فرسای

شد خرامنده تا بر مجنون
سایه افکند بر سر مجنون

بانگ زد کای ز عشق برخوردار
سایه انداخت وصل سر بردار

گفت مجنون کیی تو باز نمای
لب خامش به شرح راز گشای

گفت من آن که زخم او خوردی
به تمناش سر فرو بردی

منم آرام جان تو لیلی
قبله جاودان تو لیلی

گفت رو رو که آنچنانم من
که بجز عشق تو ندانم من

عشق تو ای نگار فرزانه
در دلم کرد آنچنان خانه

که تو را هم نماند گنجایی
خوشترم بعد ازین به تنهایی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۱ - در بیان آنکه چون عشق به مرتبه کمال رسد روی عاشق را از معشوق نیز بگرداند و در خود کند
گوهر بعدی:بخش ۴۳ - مناجات
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.