هوش مصنوعی:
حکیمی به زنی هزار درم میدهد و پس از چند روز از او حساب میخواهد. زن توضیح میدهد که بخشی از پول را به نیازمندان، میهمانان و دوستان داده و بقیه را برای روزهای سخت خود نگه داشته است. حکیم به او میگوید که آنچه بخشیدهای ذخیره توست و آنچه برای خود نگه داشتهای در واقع از دست رفته است.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم اخلاقی و عرفانی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
بخش ۲۶ - حکایت معامله و مقاوله حکم با زن
زد حکیمی به حکم جود قدم
ریخت در جیب زن هزار درم
چند روزی کزان گذشت حکیم
خواست از زن حساب صره سیم
گفت هر جا که سایلی زد بانگ
رفت در کار سایلان یک دانگ
دانگ دیگر به میهمانان رفت
به رفیقان و مهربانان رفت
آنچه ماند از همه ذخیره خویش
کردم از بهر روز تیره خویش
گفت دانا به شرع جود و عطا
آنچه گفتی به من خطاست خطا
هر چه دادی همان ذخیره توست
روشنی بخش روز تیره توست
وانچه از بهر خود نهادستی
جای در جیب و کیسه دادستی
زان شود کار وارثی به رواج
یا کند دست حادثی تاراج
ریخت در جیب زن هزار درم
چند روزی کزان گذشت حکیم
خواست از زن حساب صره سیم
گفت هر جا که سایلی زد بانگ
رفت در کار سایلان یک دانگ
دانگ دیگر به میهمانان رفت
به رفیقان و مهربانان رفت
آنچه ماند از همه ذخیره خویش
کردم از بهر روز تیره خویش
گفت دانا به شرع جود و عطا
آنچه گفتی به من خطاست خطا
هر چه دادی همان ذخیره توست
روشنی بخش روز تیره توست
وانچه از بهر خود نهادستی
جای در جیب و کیسه دادستی
زان شود کار وارثی به رواج
یا کند دست حادثی تاراج
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۲۵ - گفتار در فضیلت جود و کرم
گوهر بعدی:بخش ۲۷ - حکایت رحم کردن نوشیروان بر آن پیرزن ناتوان که به کوزه ای نادرست دست و روی خود می شست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.