هوش مصنوعی: این متن شعری اخلاقی و عرفانی است که بر نکوهش خودخواهی، تأکید بر بخشش و ایثار، دوری از قضاوت دیگران، و پاک‌سازی نفس از آلودگی‌ها تمرکز دارد. شاعر مخاطب را به جوانمردی، کمک به نیازمندان، گذشت از خطای دیگران، و دوری از تکبر فرا می‌خواند. همچنین، بر اهمیت رفتار نیک با همه، بدون توجه به دین یا عقیده، تأکید می‌کند.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی موجود در متن برای درک و تأمل نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند نقد نفس و گذشت از خطای دیگران ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال چالش‌برانگیز باشد.

بخش ۸۲ - عقد بیست و پنجم در فتوت که بار خود از گردن خلق نهادن است و زیر بار خلق ایستادن

ای که از طبع فرومایه خویش
می زنی گام پی وایه خویش

خاطر از وایه خود خالی کن
زین هنر پایه خود عالی کن

بهر خود گرمی جز سردی نیست
سردی آیین جوانمردی نیست

چند روزی ز قوی دینان باش
در پی حاجت مسکینان باش

شمع شو شمع که خود را سوزی
تا به آن بزم کسان افروزی

با بد و نیک نکوکاری ورز
شیه یاری و غمخواری ورز

ابر شو تا که چو باران ریزی
بر گل و خس همه یکسان ریزی

چشم بر لغزش یاران مفکن
به ملامت دل یاران مشکن

در گذر از گنه و از دگران
چون ببینی گنهی در گذران

باش چون بحر ز آلایش پاک
ببر آلایش از آلایشناک

همچو دیده به سوی خویش مبین
خویش را از دگران بیش مبین

بس عمارت که بود خانه رنج
بس خرابی که شود پرده گنج

با همه باش به صلح آوریی
که نگنجد به میان داوریی

همچو آن بیخته خاک از خس و خار
که زند آب بر آن ابر بهار

کف پا رانبود زان دردی
پس پا را نرسد زان گردی

ور سوی داوریت افتد رای
به که با خود کنی از بهر خدای

بت خود را بشکن خوار و ذلیل
ناور شو به فتوت چو خلیل

بت تو نفس هواپرور توست
که به صد گونه خطا رهبر توست

بسط کن بر همه کس خوان کرم
بذل کن بر همه همیان درم

گر براهیمی و گر زردشتی
روی در هم مکش از هم پشتی

بازکش پای ز آزار همه
دست بگشای به ایثار همه

هر چه بدهی به کسی باز مجوی
دل ز اندیشه آن پاک بشوی

آنچه بخشند چه بسیار و چه کم
نیست بر گشتن ازان طور کرم

طفل چون صاحب احسان گردد
زود از داده پشیمان گردد

هر چه خندان بدهد نتواند
که دگر گریه کنان نستاند

تا توانی مگشا جیب کسان
منگر در هنر و عیب کسان

عیب بینی هنر چندان نیست
هدف قصد هنرمندان نیست

هر چه نامش نه پسندیده کنی
بهتر آنست که نادیده کنی

دل ز اندیشه آن داری دور
دیده از دیدن آن سازی کور

بو که از چون تو نکو کرداری
به دل کس نرسد آزاری
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۳۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۸۱ - مناجات در توجه از مقام حریت به فتوت
گوهر بعدی:بخش ۸۳ - حکایت آن جوانمرد که چون به روی معشوق که چشم روشنش بود آبله افتاد خود را به نابینایی فرانمود تا معشوق نداند که عیب وی را می بیند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.