هوش مصنوعی: این متن شعری از مولانا است که دربارهٔ رهایی از عادات و رسوم نادرست، تلاش برای رسیدن به حقیقت و سعادت، و مبارزه با موانع درونی و بیرونی صحبت می‌کند. شاعر از مخاطب می‌خواهد که از عادات ناپسند دست بردارد، به دنبال صدق و صواب باشد، و در برابر مشکلات استقامت کند. همچنین، تأکید بر وحدت، عشق به حق، و پاکسازی دل از ناخالصی‌ها از دیگر مضامین این شعر است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در این شعر برای درک و تجزیه‌وتحلیل، به بلوغ فکری و شناختی نیاز دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با مضامین آن ارتباط برقرار کنند و از آن درس بگیرند.

بخش ۹ - در بیان ارادت

ای درین دامگه وهم و خیال
مانده در ربقهٔ عادت مه و سال

حق که منشور سعات داده‌ست
در خلاف آمد عادت داده‌ست

چند سر در ره عادت باشی؟
تارک تاج سعادت باشی؟

کرده‌ای عادت و خو، پردهٔ خویش
باز کن خوی ز خو کردهٔ خویش!

لب و دندان و زبانت دادند
قوت نطق و بیانت دادند

تا شوی بر نهج صدق و صواب
متکلم به اسالیب خطاب

نه که بیهود سخن سنج شوی
خلق را مایهٔ صد رنج شوی

ای خوش آن وقت که بی‌فکر و نظر
برزند خواستی از جان تو سر

کوه اگر بر تو کشد تیغ به جنگ
با مرصع کمر از دم پلنگ،

دست خود در کمر آری با کوه
در دلت ناید از او هیچ شکوه

خون لعل از جگرش بگشایی
نقد کان از کمرش بربایی

ور بگیرد ره تو دریایی
قلهٔ موج به گردون سایی

جرم سیاره چو گوهر در وی
ماهی چرخ شناور در وی

ز آن کنی همچو صبا زود گذار
نکنی لب‌تر از آن کشتی‌وار

هر چه القصه شود بند رهت
روی برتابد از آن قبله گه‌ات،

یک به یک را ز میان برداری
قدم صدق به جان برداری

پا نهی نرم به خلوتگه راز
چنگ وحدت ز نوای تو، بساز

ور بود تا ارادت ز تو سست
سازش اندر قدم پیر، درست!

باش پیش رخش آیینهٔ صاف!
برتراش از دل خود رنگ خلاف!

شو سمندر چو فروزد آتش!
باش در آتش او خرم و خوش!
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۸ - حکایت مناظرهٔ کلیم با ابلیس سیه گلیم
گوهر بعدی:بخش ۱۰ - حکایت آن مرید گرم رو و پیر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.