هوش مصنوعی: این متن داستان عرفانی است دربارهٔ مریدی صادق که به خدمت پیر عارفی درمی‌آید و از او راهنمایی می‌خواهد. پیر پس از مدتی سکوت، او را به درون آتش سوزان می‌فرستد تا ایمان و صداقتش را بیازماید. مرید با اطمینان کامل در آتش می‌نشیند و آتش به او آسیبی نمی‌رساند، که نشان‌دهندهٔ خلوص نیت و عشق حقیقی اوست.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.

بخش ۱۰ - حکایت آن مرید گرم رو و پیر

صادقی را غم شبگیر گرفت
صبحدم دست یکی پیر گرفت

کمر خدمت او ساخت کمند
بهر معراج مقامات بلند

پیر روزی دم عرفان می‌زد
گوی اسرار به چوگان می‌زد

سامعان جمله سرافکنده به پیش
از ره گوش، برون رفته ز خویش

آمد آن طالب صادق به حضور
که به فرموده‌ات ای چشمهٔ نور

خشک و تر هیمه همه سوخته شد
تا تنوری عجب افروخته شد

بعد ازین کار چه و فرمان چیست؟
آنچه مکنون ضمیرست آن چیست؟

پیر مشغول سخن بود بسی
در جوابش نزد اصلا نفسی

کرد آن نکته مکرر دو سه بار
پیر زد بانگ که: «این نکته گزار

چند با ما کنی الحاح چنین؟
رو در آن آتش سوزان بنشین!»

باز، دریای صفا، پیر کهن
موج زن گشت به تحقیق سخن

موج آن بحر به پایان چون رسید
یادش آمد ز مقالات مرید

گفت: «خیزید! که آن نادره فن
کرده در آتش سوزنده وطن

زآنکه عقد دل او نیست گزاف
با من آن سان، که کند قصد خلاف»

یافتندش چو زر پاک عیار
کرده در آتش سوزنده قرار

آتش‌اش شعله‌زنان از همه سوی
بر تنش کج نشده یک سر موی
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹ - در بیان ارادت
گوهر بعدی:بخش ۱۱ - مناجات
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.