هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دل‌تنگی برای معشوق سخن می‌گوید. او از درد دوری و نبودن در حضور معشوق می‌نالد و از خاک راهش به عنوان نشانه‌ای از عشق و وفاداری یاد می‌کند. همچنین، از جفای دیگران و بی‌وفایی آنان شکایت دارد و آرزو می‌کند که دوباره در حضور معشوق باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و شناخت ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد دوری و جفای دیگران ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱

مه من، به جلوه گاهی که تو را شنودم آن جا
جگرم ز غصه خون شد، که چرا نبودم آن جا؟

گه سجده خاک راهت به سرشک می کنم گل
غرض آن که دیر ماند اثر سجودم آن جا

من و خاک آستانت، که همیشه سرخ رویم
به همین قدر که روزی رخ زرد سودم آن جا

به طواف کویت آیم، همه شب، به یاد روزی
که نیازمندی خود به تو می نمودم آن جا

پس ازین جفای خوبان ز کسی وفا نجویم
که دگر کسی نمانده که نیازمودم آن جا

به سر رهش، هلالی، ز هلاک من که را غم؟
چو تفاوتی ندارد عدم و وجودم آن جا
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.