هوش مصنوعی: شاعر در این متن از جدایی از یار عزیزش می‌گوید و درد این فراق را با تشبیه‌های زیبا مانند جدایی جان از تن بیمار بیان می‌کند. او از تلاش‌های بی‌ثمرش برای جدا شدن از اغیار و در نهایت جدایی از یار می‌گوید و تأکید می‌کند که چگونه دوستان را از هم جدا می‌کند. در پایان، شاعر به ارزش صحبت با دوستان اشاره می‌کند و از گل‌های جدا نشده از خار در باغ زندگی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از تشبیه‌ها و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲

سعی کردم که شود یار ز اغیار جدا
آن نشد عاقبت و من شدم از یار جدا

از من امروز جدا می شود آن یار عزیز
همچو جانی که شود از تن بیمار جدا

گر جدا مانم ازو خون مرا خواهد ریخت
دل خون گشته جدا، دیده خونبار جدا

زیر دیوار سرایش تن کاهیده من
همچو کاهیست که افتاده ز دیوار جدا

من که یک بار بوصل تو رسیدم همه عمر
کی توانم که شوم از تو بیک بار جدا؟

دوستان، قیمت صحبت بشناسید، که چرخ
دوستان را ز هم انداخته بسیار جدا

غیر آن مه، که هلالی بوصالش نرسید
ما درین باغ ندیدیم گل از خار جدا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.