هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و شیدایی خود به معشوق می‌گوید. او از نگاه معشوق و تأثیر آن بر خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که حتی در صورت تحمل بلاهای بسیار، هرگز از عشق او دست نخواهد کشید. همچنین، شاعر به زیبایی معشوق اشاره می‌کند که باعث شده دیگران از عشق به یوسف (نماد زیبایی) دست بکشند. در پایان، شاعر از غم فراق و دوری معشوق می‌نالد و آرزو می‌کند که قبل از سفر معشوق بمیرد تا رنج دوری را تحمل نکند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده مانند اشاره به یوسف و سودای خریداران، درک این شعر را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌کند. همچنین، احساسات شدید و گاه افراطی مانند آرزوی مرگ قبل از فراق، برای سنین پایین‌تر مناسب نیست.

غزل شمارهٔ ۵

ز روی مهر اگر روزی ببینی یک دو شیدا را
بماهم گوشه چشمی، که شیدا کرده ای ما را

بهر جا پا نهی آنجا نهم صد بار چشم خود
چه باشد؟ آه! اگر یک باره بر چشمم نهی پا را

مرا گر در تمنای تو آید صد بلا بر سر
ز سر بیرون نخواهم کرد هرگز این تمنا را

چو در بازار حسن از یک طرف پیدا شدی، ناگه
خریداران یوسف برطرف کردند سودا را

شنیدم این که: فردا ماه من عزم سفر دارد
بمیرم کاش امروزت، نبینم روی فردا را

هلالی را بیک دیدن غلام خویشتن کردی
عجب بیناییی کردی، بنازم چشم بینا را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.