هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و نادیده گرفته شدن توسط معشوق می‌نالد. او از بی‌تفاوتی معشوق نسبت به حال خود گلایه دارد و با تصاویری مانند "حال سگان" و "خیال کمرت می‌بندم" عمق ناراحتی خود را نشان می‌دهد. در ادامه، با وجود گلایه‌ها، معشوق را می‌ستاید و از زیبایی‌های او سخن می‌گوید، اما در پایان باز هم به آرزوی محال خود برای وصال اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاشقانه‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد. همچنین، استفاده از تشبیهاتی مانند "حال سگان" و بیان احساسات عمیق و گاه ناامیدانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۷

گه گهم خوانی و گویی که: چه حالست تو را؟
حال من حال سگان، این چه سؤالست تو را؟

می کنم یاد تو و میروم از حال به حال
من به این حال و نپرسی که: چه حالست تو را؟

سال ها شد که خیال کمرت می بندم
هرگزم هیچ نگفتی: چه خیالست تو را؟

ای گل باغ لطافت، ز خزان ایمن باش
که هنوز اول نوروز جمالست تو را

وصف حسن تو چه گویم؟ که ز اسباب جمال
هر چه باید همه در حد کمالست تو را

نوبت کوکبه ی ماه منست، ای خورشید
بیش ازین جلوه مکن، وقت زوالست تو را

عمر بگذشت، هلالی، به امید دهنش
خود بگو: این چه تمنای محالست تو را؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.