هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد جدایی و عشق شدید خود به معشوق میگوید. او از نگاه نکردن معشوق به سوی خود شکایت دارد و حسرت این بیتوجهی را بیان میکند. با وجود این، شاعر همچنان مجذوب جمال معشوق است و از مقایسه خود با رقیبان میپرهیزد. در پایان، با اشاره به هلالی که بر درگاه معشوق خوار شده، این وضعیت را نه خواری بلکه عزت خود میداند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و کنایههای پیچیده در شعر، فهم آن را برای سنین پایینتر چالشبرانگیز میکند.
غزل شمارهٔ ۱۶
بی تو، چندان که محنتست مرا
با تو چندان محبتست مرا
مردم و سوی من نمی نگری
بنگر کین چه حسرتست مرا
رخ نهفتی، ولی بدیده دل
در جمال تو حیرتست مرا
نسبت من چه می کنی برقیب؟
با رقیبان چه نسبتست مرا؟
خوار شد بر درت هلالی و گفت:
این نه خواریست، عزتست مرا
با تو چندان محبتست مرا
مردم و سوی من نمی نگری
بنگر کین چه حسرتست مرا
رخ نهفتی، ولی بدیده دل
در جمال تو حیرتست مرا
نسبت من چه می کنی برقیب؟
با رقیبان چه نسبتست مرا؟
خوار شد بر درت هلالی و گفت:
این نه خواریست، عزتست مرا
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.