هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دیوانگی خود می‌گوید و بیان می‌کند که عقل و خرد در برابر عشق او کارایی ندارد. او از گریه‌های بی‌فایده و انتظار وصال معشوق سخن می‌گوید و از رنج‌های عشق شکوه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند دیوانگی و رنج عشق نیاز به بلوغ فکری برای درک مناسب دارند.

غزل شمارهٔ ۱۸

گفتگوی عقل در خاطر فرو ناید مرا
بنده سلطان عشقم، تا چه فرماید مرا؟

بسکه کردم گریه پیش مردم و سودی نداشت
بعد ازین بر گریه خود خنده میآید مرا

بسته زلف پریرویان شدن از عقل نیست
لیک من دیوانه ام، زنجیر میباید مرا

وعده وصل توام داد اندکی تسکین دل
تا رخ خوبت نبینم دل نیاساید مرا

وه! که خواهد شد، هلالی، خانه عمرم خراب
جان غم فرسوده چند از غم بفرساید مرا؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.