هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه، با زبانی پراحساس و پرستش‌گونه، از معشوق خود می‌خواهد که به او توجه کند، او را به سوی خود بخواند و با لطف و محبتش، جان تازه‌ای به او ببخشد. شاعر خود را سگ معشوق می‌خواند و آرزو می‌کند که همراز و همدم او شود. او از زیبایی و جذبه‌ی معشوق سخن می‌گوید و از او می‌خواهد که با ناز و غمزه، او را کاملاً تسخیر کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های ادبی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات مانند «سگت» یا «نیم کشته» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا گمراه‌کننده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۹

ای شهسوار حسن، سر افراز کن مرا
ای من سگت، بسوی خود آواز کن مرا

تا با تو راز گویم و فارغ شوم دمی
بهر خدا، که همدم و همراز کن مرا

لطف تو معجزیست، که بر مرده جان دهد
لطفی نما و زنده ز اعجاز کن مرا

چون کاکل تو چند توان گشت بر سرت؟
تیغی بگیر و از سر خود باز کن مرا

ساقی، هلاکم از هوس پای بوس تو
در پای خویش مست سرانداز کن مرا

نازی بکن، که بی خبر افتم بخاک و خون
یعنی که: نیم کشته آن ناز کن مرا

جانا، بغمزه سوی هلالی نظر فگن
وز جان هلاک غمزه غماز کن مرا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.