۳۳۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۵

ز آب چشم من گل شد، به راه عشق، منزل ها
ندانم تا چه گل ها بشکفد آخر ازین گل ها؟

شکستی عهد و بر دل های مسکین سوختی داغی
زهی داغی که تا روز قیامت ماند بر دل ها!

من از خوبان بسی غم های مشکل دیده ام، لیکن
غم هجران بود مشکل ترین جمله مشکل ها

سزد گر بر سر تابوت ما گریند در کویش
چرا کز منزل مقصود بر بستیم محمل ها

ز طوفان سرشک خود به گردابی گرفتارم
که عمر نوح اگر یابم نبینم روی ساحل ها

چو آن مه یار اغیارست گرد او مگرد، ای دل
چرا پروانه باید شد برای شمع محفل ها؟

هلالی چون حریف بزم رندان شد بخوان، مطرب:
«الا یا ایها الساقی، ادر کاسا ونا ولها»
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.