هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه و عرفانی از عشق بیقید و شرط، رهایی از تعلقات دنیوی و محنتهای عشق سخن میگوید. شاعر از عشق الست و مستی ناشی از آن یاد میکند و به تصویرگری لحظات عاشقانه و رنجهای دل میپردازد. همچنین، به رفتارهای ناپسند برخی افراد در قبال دلهای عاشق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی اشارات مانند 'شیشه ناموس را شکست' ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا نیازمند توضیح باشد.
غزل شمارهٔ ۴۷
ما عاشقیم و بی سر و سامان و می پرست
قانع بهر چه باشد و فارغ ز هر چه هست
ای رند جرعه نوش، تو و محنت خمار
ما و نشاط مستی عشق از می الست
دی آن سوار شوخ کمر بست و جلوه کرد
در صورتی که هر که بدیدش کمر ببست
هر کس که دل بدست بتی داد همچو من
سنگی گرفت و شیشه ناموس را شکست
دلها که می بری، همه پامال می کنی
کاری نمی کنی که: دلی آوری بدست
چون ابر دید اشک من از شرم آب شد
چون برق دید آه من از انفعال جست
آخر چو ره نیافت هلالی ببزم وصل
محروم از جمال تو در گوشه ای نشست
قانع بهر چه باشد و فارغ ز هر چه هست
ای رند جرعه نوش، تو و محنت خمار
ما و نشاط مستی عشق از می الست
دی آن سوار شوخ کمر بست و جلوه کرد
در صورتی که هر که بدیدش کمر ببست
هر کس که دل بدست بتی داد همچو من
سنگی گرفت و شیشه ناموس را شکست
دلها که می بری، همه پامال می کنی
کاری نمی کنی که: دلی آوری بدست
چون ابر دید اشک من از شرم آب شد
چون برق دید آه من از انفعال جست
آخر چو ره نیافت هلالی ببزم وصل
محروم از جمال تو در گوشه ای نشست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.