هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به جستجوی معشوق و درد عشق می‌پردازد. شاعر از گم‌گشتگی در عشق، دیوانگی عاشقان و بی‌توجهی به عقل در این راه سخن می‌گوید. همچنین، به ستایش معشوق و آرزوی وصال او اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی نیاز به دانش ادبی و فلسفی پایه دارند.

غزل شمارهٔ ۴۹

ای که می پرسی ز من کان ماه را منزل کجاست؟
منزل او در دلست، اما ندانم دل کجاست

جان پاکست آن پری رخسار، از سر تا قدم
ور نه شکلی این چنین در نقش آب و گل کجاست؟

ناصحا، عقل از مقیمان سر کویش مخواه
ما همه دیوانه ایم، این جا کسی عاقل کجاست؟

آرزوی ساقی و پیر مغان دارم بسی
آن جوان خوبرو و آن مرشد کامل کجاست؟

در شب وصل از فروغ ماه گردون فارغم
این چنین ماهی، که من دارم، در آن محفل کجاست؟

روزگاری شد که از فکر جهان در محنتم
یارب! آن روزی که بودم از جهان غافل کجاست؟

نیست لعل او برون از چشم گوهر بار من
آری، آری، گوهر مقصود بر ساحل کجاست؟

چون هلالی حاصل ما درد عشق آمد، بلی
عشقبازان را هوای زهد بی حاصل کجاست؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.