هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج‌ها و شکست‌های عاشقانه خود می‌گوید. او شب‌های سخت و روزهای دشوار را توصیف می‌کند و از جفای زمانه و ملامت‌های دیگران شکایت دارد. با این حال، عشق را ستایش می‌کند و پایداری در راه عشق را می‌ستاید. همچنین، از رفتن معشوق و عدم بازگشت او اظهار تأسف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مضامین عاشقانه عمیق و شکایت از روزگار است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و ملامت‌های اجتماعی نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۷

دارم شبی، که دوزخ از آن شب علامتست
از روز من مپرس، که آن خود قیامتست

یارب! ترحمی، که ز سنگ جفای چرخ
ما دل شکسته ایم و زهر سو ملامتست

بر آستان عشق سر ما بلند شد
وین سر بلندی از قد آن سروقامتست

رفتن ز کوی او کرمی بود از رقیب
این هم که رفت و باز نیامد کرامتست

ثابت قدم فتاده هلالی به راه عشق
او را درین طریق عجب استقامتست!
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.