هوش مصنوعی: متن بالا یک شعر عاشقانه و غمگین است که در آن عناصر طبیعت مانند شیشه، شمع، آسمان، کوه و هامون به حالت گریه و ناله توصیف شده‌اند. شاعر از درد عشق و اندوه خود می‌گوید و این احساسات را به طبیعت نسبت می‌دهد. در نهایت، اشک‌های سرخ و گریه‌های چشم به عنوان نمادهای رنج عاشقانه به تصویر کشیده می‌شوند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و غمگین است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادهای پیچیده و احساسات عمیق ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۷۱

شیشه ی می دور ازآن لب های میگون می گریست
تا دل خود را دمی خالی کند، خون می گریست

دوش بر سوز دل من گریه ها می کرد شمع
چشم من آن گریه را می دید و افزون می گریست

آن نه شبنم بود در ایام لیلی، هر صباح
آسمان شب تا سحر بر حال مجنون می گریست

سیل در هامون، صدا در کوه، میدانی چه بود؟
از غم من کوه می نالید و هامون می گریست

چیست دامان سپهر امروز پر خون از شفق؟
غالبا امشب ز درد عشق گردون می گریست

بر رخ زردم ببین خط های اشک سرخ را
این نشانی هاست کامشب چشم من خون می گریست

شب که می خواندی هلالی را و می راندی به ناز
در درون پیش تو می خندید و بیرون می گریست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.