هوش مصنوعی: این شعر از حسرت و اندوه عمیق شاعر نسبت به گذر زمان و فراق یار سخن می‌گوید. او از روزهای تاریک و طولانی عمر خود شکایت دارد و احساس می‌کند که با وجود گذشت سال‌ها، زمان برایش توقف کرده است. شاعر از عشق نافرجام و نگاه بی‌اعتنای معشوق می‌نالد و رنج خود را با تصاویری مانند «روز سیه» و «لشکر اندوه» بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاطفی عمیق، ناامیدی و تفکر درباره‌ی گذر زمان است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۸۰

روز من شب شد و آن ماه به راهی نگذشت
این چه عمریست که سالی شد و ماهی نگذشت؟

ذوق آن جلوه مرا کشت، که وی از سر ناز
آمد و گاه گذشت از من و گاهی نگذشت

عمر بگذشت و همان روز سیه در پیشست
در همه عمر چنین روز سیاهی نگذشت

قصه ی شهر دل و لشکر اندوه مپرس
که از آن عرصه به این ظلم سیاهی نگذشت

نگذشت آن مه و زارست هلالی به رهش
حال درویش خرابست که شاهی نگذشت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.