هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه از درد فراق و عشق ناکام سخن میگوید. شاعر از جدایی یار و گذر عمر با اندوه یاد میکند و بر این باور است که گذشتن از خیال معشوق ناممکن است. او از روزهای خوش گذشته افسوس میخورد و درد بیدرمان خود را با زبان شعر بیان میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از ابیات حاوی اندوه و ناامیدی هستند که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۷۹
دل چه باشد کز برای یار ازآن نتوان گذشت
یار اگر اینست، بالله می توان از جان گذشت
از خیال آن قد رعنا گذشتن مشکلست
راست می گویم، بلی، از راستی نتوان گذشت
جز به روز وصل عمر و زندگی حیفست حیف
حیف از آن عمری که بر من در شب هجران گذشت
یار بگذشت، از همه خندان و از من خشم ناک
عمر بر من مشکل و بر دیگران آسان گذشت
چون گذشت از دل خدنگش، گو: بیا، تیر اجل
هر چه آید بگذرد، چون هر چه آمد آن گذشت
پیش ازین گر جام عشرت داشتم، حالا چه سود؟
از فلک دور دگر خواهم، که آن دوران گذشت
خلق گویندم: هلالی، درد خود را چاره کن
کی توانم چاره ی دردی که از درمان گذشت؟
یار اگر اینست، بالله می توان از جان گذشت
از خیال آن قد رعنا گذشتن مشکلست
راست می گویم، بلی، از راستی نتوان گذشت
جز به روز وصل عمر و زندگی حیفست حیف
حیف از آن عمری که بر من در شب هجران گذشت
یار بگذشت، از همه خندان و از من خشم ناک
عمر بر من مشکل و بر دیگران آسان گذشت
چون گذشت از دل خدنگش، گو: بیا، تیر اجل
هر چه آید بگذرد، چون هر چه آمد آن گذشت
پیش ازین گر جام عشرت داشتم، حالا چه سود؟
از فلک دور دگر خواهم، که آن دوران گذشت
خلق گویندم: هلالی، درد خود را چاره کن
کی توانم چاره ی دردی که از درمان گذشت؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.