هوش مصنوعی:
متن بالا یک شعر عرفانی-اخلاقی است که به موضوعات عدالت، بخشش، گذرا بودن دنیا و آزادی روح از تعلقات دنیوی میپردازد. شاعر از ظلم پرهیز داده و به نیکوکاری و توجه به زیردستان توصیه میکند. همچنین، از گذشت زمان و فراموش شدن افراد پس از مرگ سخن میگوید و مخاطب را به آزادگی مانند سرو تشویق میکند.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 15 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به مفاهیم مانند مرگ و گذرا بودن دنیا ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۹۳
خوشا کسی که درین عالم خراب آباد
اساس ظلم فگند و بنای داد نهاد
بیا، بیا، که از آن رفتگان بیاد آریم
که رفته اند و ازیشان کسی نیارد یاد
مکن اقامت و بنیاد خانمان مفگن
که دست حادثه خواهد فگندش از بنیاد
توانگری که در خیر بر فقیران بست
دری ز عالم بالا بروی او نگشاد
کسی که یافت بر احوال زیردستان دست
بظلم اگر نستاند، خداش خیر دهاد
صنوبرا، تو چه دل بسته ای بهر شاخی؟
چو سرو باش، که از بار دل شوی آزاد
چه خوش فتاد هلالی ببنده خانه عشق
برو غلامی این خاندان مبارک باد!
اساس ظلم فگند و بنای داد نهاد
بیا، بیا، که از آن رفتگان بیاد آریم
که رفته اند و ازیشان کسی نیارد یاد
مکن اقامت و بنیاد خانمان مفگن
که دست حادثه خواهد فگندش از بنیاد
توانگری که در خیر بر فقیران بست
دری ز عالم بالا بروی او نگشاد
کسی که یافت بر احوال زیردستان دست
بظلم اگر نستاند، خداش خیر دهاد
صنوبرا، تو چه دل بسته ای بهر شاخی؟
چو سرو باش، که از بار دل شوی آزاد
چه خوش فتاد هلالی ببنده خانه عشق
برو غلامی این خاندان مبارک باد!
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.