هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد و رنج ناشی از عشق و از دست دادن شغل می‌گوید. او از غم و اندوهی که بر دلش سنگینی می‌کند سخن می‌گوید و به شرایط سخت زندگی اشاره می‌کند. همچنین، از عشق و مصائب آن یاد می‌کند و بیان می‌دارد که چنین اتفاقاتی در راه عشق بارها رخ داده‌است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غم‌انگیز است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آنها سنگین باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم شعری کلاسیک، فهم متن را نیازمند سطحی از بلوغ فکری و ادبی می‌کند.

غزل شمارهٔ ۹۶

کارم از دست شد و دل ز غمت زار افتاد
فکر دل کن، که مرا دست و دل از کار افتاد

بهتر آنست که چون گل نشوی همدم خار
چند روزی که گل حسن تو بی خار افتاد

میرود خون دل از دیده، ولی دل چه کند؟
که مرا این همه از دیده خونبار افتاد

تا ابد پشت بدیوار سلامت ننهد
دردمندی که در آن سایه دیوار افتاد

گر براه غمت افتاد هلالی غم نیست
در ره عشق ازین واقعه بسیار افتاد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.