هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دیوانگی ناشی از آن سخن می‌گوید. او احساس بیگانگی از خود، از دست دادن صبر و هوش، و تبدیل شدن به افسانه را بیان می‌کند. عشق به معشوق مانند گنجی پنهان در دل اوست که او را به ساکن ویرانه‌ای تبدیل می‌کند. شاعر خود را پروانه‌ای می‌داند که به دور شمع جمع (معشوق) می‌چرخد و از زهد و تقوا دوری می‌جوید. او اعتراف می‌کند که پیمان زهد ندارد و به سمت می‌خانه می‌رود. در پایان، شاعر تأکید می‌کند که اگر از مستی بیخود شود، به دلیل نگاه مستانه معشوق است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به می‌خانه و مستی نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارد.

غزل شمارهٔ ۱۲۰

اگر سودای عشق اینست، من دیوانه خواهم شد
چه جای آشنا؟ کز خویش هم بیگانه خواهم شد

دمیدی یک فسون وز دست بردی صبر و هوش من
خدا را، ترک افسون کن، که من افسانه خواهم شد

غم عشق تو را چون گنج در دل کرده ام پنهان
باین گنج نهانی ساکن ویرانه خواهم شد

شبی، کز روی آتشناک، مجلس را برافروزی
تو شمع جمع خواهی گشت و من پروانه خواهم شد

مرا کنج صلاح و خرقه ی تقوی نمی زیبد
گریبان چاک و رسوا جانب می خانه خواهم شد

به دور آن لب میگون، مجو پیمان زهد از من
سر پیمان ندارم، بر سر پیمانه خواهم شد

هلالی، من نه آن رندم که از مستی شوم بیخود
اگر بیخود شوم، زان نرگس مستانه خواهم شد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.