هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از بی‌مهری و بی‌توجهی معشوق رنج می‌برد. شاعر از رفتارهای متناقض معشوق مانند دیدن و نادیدن، روی گرداندن و خندیدن در حضور دیگران شکایت می‌کند. او از رشک و حسرت خود می‌گوید و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که با چنین نامهربانی، مهر ورزیدن بی‌فایده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژه‌هایی مانند «رشک» و «حسرت» نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۴۸

دی براهم دیدن و آنگاه نادیدن چه بود؟
روی گردانیدن و از راه گردیدن چه بود؟

گر نه در دل داشتی کز رشک گریم زار زار
پیش من رخ در رخ اغیار خندیدن چه بود؟

خواستی کز ساغر حسرت خورم خون جگر
ور نه در بزم رقیبان جرعه نوشیدن چه بود؟

من نمی دانم که این خشم ترا تقریب چیست؟
خود بگو آخر که: بی تقریب رنجیدن چه بود؟

دوش در کویت ببیماری فگندم خویش را
تا نگویندم که: شب تا روز نالیدن چه بود؟

خانه اغیار را پرسید و من مردم ز رشک
دوستان، پرسید زو کین خانه پرسیدن چه بود؟

بی مه رویش، هلالی، زار گشتی عاقبت
با چنین نامهربانی مهر ورزیدن چه بود؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.