هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از شوق دیدار جانان می‌ترسد، از نصیحت‌های ناصحان درباره صبر شکایت دارد، و از شوخ‌چشمی معشوق شکایت می‌کند. او در جستجوی انعکاس معشوق در آیینه است و از دروغ‌گویی معشوق می‌نالد. در پایان، شاعر به وفاداری خود مانند پروانه‌ای که دور شمع می‌گردد، اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فتنه و دروغ ممکن است نیاز به بلوغ عاطفی برای درک کامل داشته باشند.

غزل شمارهٔ ۱۵۶

زان پیشتر که جانان ناگه ز در درآید
از شادی وصالش، ترسم که: جان برآید

ناصح به صبر ما را بسیار خواند، لیکن
ما عاشقیم و از ما این کار کمتر آید

ای ترک شوخ، باری، در سر چه فتنه داری؟
کز شوخی تو هردم صد فتنه بر سر آید

جز عکس خود، که بینی، ز آیینه گاه گاهی
مثل تو دیگری کو، تا در برابر آید؟

گفتی که: با تو یارم، آه! این دروغ گفتی
ور زانکه راست باشد کی از تو باور آید؟

بر گِرد شمع رویت پروانه شد هلالی
یک بار، گر برانی، صد بار دیگر آید
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.