هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دل‌سوزی خود می‌گوید و از بی‌مهری معشوق شکایت می‌کند. او آرزو می‌کند که کاغذ از طلا ساخته شود تا سخنان عاشقانه‌اش را بر آن بنویسد و همچنین از زیبایی و جمال معشوق سخن می‌گوید. متن پر از استعاره‌های شعری و احساسات عمیق عاشقانه است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاره‌های پیچیده‌ای است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند دل‌سوزی و بی‌مهری معشوق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۷۶

می نویسم سخن از آتش دل بر کاغذ
جای آنست اگر شعله زند در کاغذ

چون قلم سوختی از آتش دل نامه من
اگر از آب دو چشمم نشدی تر کاغذ

سخن لعل تو خواهیم که در زر گیریم
کاش سازند دگر از ورق زر کاغذ

خط مشکین ورق روی ترا زیبد و بس
قابل آیت رحمت نبود هر کاغذ

شرح بی مهری آن ماه بپایان نرسد
فی المثل گر شود افلاک سراسر کاغذ

مردم از غم که: چرا نامه نوشتی برقیب؟
نشدی، کاش! درین شهر میسر کاغذ

تا هلالی صفت ماه جمال تو نوشت
گشت، چون صفحه خورشید، منور کاغذ
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.