هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به توصیف عشق و شیفتگی خود به معشوق میپردازد. او از زیبایی و نازکاندامی معشوق سخن میگوید و احساسات شدید خود را بیان میکند. شاعر حتی حاضر به فداکاری و قربانی شدن برای معشوق است و از بیباکی و بیاعتنایی معشوق شکایت دارد. در نهایت، شاعر به دستور معشوق برای بوسیدن پایش اشاره میکند و میگوید که پیش از این هم خاکزاده بوده و اکنون خاکستر شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانهای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامناسب باشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'التماس قتل خود کردم' ممکن است برای مخاطبان جوان تر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۱۸۳
جامه گلگون، روی آتشناک از گل پاک تر
جامه آتشناک و رو از جامه آتشناک تر
تا چو گل نازک تنش را دیدم، از جیب قبا
سینه من چاک شد، چون دامن من چاک تر
حیف باشد آنکه: دوزم دیده بر دامان او
زانکه باشد دامنش از دیده من پاک تر
التماس قتل خود کردم، روان، برخاستی
الله، الله! برنخیزد سرو ازین چالاک تر
صد مسلمان از تو در فریاد و باکت هیچ نیست
این چه بی باکیست؟ ای از کافران بی باک تر!
گفته ای: از بهر پابوسم، هلالی، خاک شو
من خود اول خاک بودم، گشتم اکنون خاک تر
جامه آتشناک و رو از جامه آتشناک تر
تا چو گل نازک تنش را دیدم، از جیب قبا
سینه من چاک شد، چون دامن من چاک تر
حیف باشد آنکه: دوزم دیده بر دامان او
زانکه باشد دامنش از دیده من پاک تر
التماس قتل خود کردم، روان، برخاستی
الله، الله! برنخیزد سرو ازین چالاک تر
صد مسلمان از تو در فریاد و باکت هیچ نیست
این چه بی باکیست؟ ای از کافران بی باک تر!
گفته ای: از بهر پابوسم، هلالی، خاک شو
من خود اول خاک بودم، گشتم اکنون خاک تر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.