هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه، با زبانی پراحساس و تصاویر شاعرانه، از معشوق خود سخن می‌گوید. او زیبایی‌های معشوق مانند چشمان سیاه و مژگان بلند را ستایش می‌کند و خود را بنده‌ای نیازمند و عاشق می‌خواند. شاعر از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند و از ناز و کرشمه‌هایش لذت می‌برد. همچنین، او معشوق را به عنوان مهمان خود می‌پذیرد و از او می‌خواهد که به سوز دل و ناله‌هایش بسنده کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات شاعرانه قدیمی ممکن است برای نوجوانان کم‌سن‌تر نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۸

برو، ای نرگس رعنا، تو باین چشم مناز
ناز را چشم سیه باید و مژگان دراز

از گل و لاله چه حاصل؟ من و آن سرو که هست
همه شوخی و کرشمه، همه حسن و همه ناز

آتشین روی من آرایش بزمست امشب
برو، ای شمع، تو در گوشه خجلت بگداز

ای خوش آن دم، که تو از ناز، سوی من آیی!
خیزم و بر کف پای تو نهم روی نیاز

ای که مهمان منی، ساغر و مطرب مطلب
هم باین سوز دل و ناله جان سوز بساز

تو گل روی زمینی و مه اوج فلک
همه حیران جمالت ز نشیب و ز فراز

ای شه حسن، باحوال هلالی نظری
که منم بنده مسکین، تو شه بنده نواز
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.