هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از معشوق خود با تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق یاد می‌کند. او از ابرو، قامت، کوی و روی معشوق به عنوان نمادهایی از کمال و زیبایی یاد می‌کند و از دوری و بی‌توجهی معشوق شکایت دارد. همچنین، شاعر از غم‌های عشق و شب‌های بی‌قراری می‌گوید و دلشکستگی خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۰۸

ای کجی آموخته پیوسته از ابروی خویش
راستی هم یادگیر از قامت دلجوی خویش

کعبه ما کوی تست، از کوی خود ما را مران
قبله ما روی تست، از ما مگردان روی خویش

سر ببالین فراغت هر کسی شب تا بروز
ما و غمهای تو و سر بر سر زانوی خویش

شب چو بر خاک درت پهلو نهادم گفت دل:
من ز پهلوی تو در عیشم، تو از پهلوی خویش

چون هلالی را فلک سرگشته میدارد چنین
بیجهت مینالد از ماه هلال ابروی خویش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.