هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که همه چیز در برابر عشق بی‌اهمیت است. او از رهایی از دنیا و مشغولیت‌های آن سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که تنها صحبت و حضور یار برایش ارزشمند است. همچنین، شاعر از درد و رنج عشق و تأثیر آن بر دل عاشق می‌گوید.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۱

عاشقان را نه گل و باغ و بهارست غرض
همه سهلست، همین صحبت یارست غرض

غرض آنست که: فارغ شوم از کار جهان
ور نه از گوشه میخانه چه کارست غرض؟

جان من، بی جهت این تندی و بدخویی چیست؟
گر نه آزار دل عاشق زارست غرض

آفت دیده مردم ز غبارست ولی
دیده را از سر کوی تو غبارست غرض

هوس دیدن گل نیست، هلالی، ما را
زین چمن جلوه آن لاله عذارست غرض
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.