هوش مصنوعی:
این شعر از هلالی جغتایی بیانگر درد و دریغ شاعر از نگاه نادرست جامعه به زیبارویان و عاشقان است. شاعر از بیتوجهی و بیخبری مردم نسبت به رنجهای عاشقان و زیبارویان شکایت میکند و با تصاویر شاعرانه، احساسات خود را بیان مینماید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند نگاه جامعه به زیبارویان و دردهای عاشقانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۲۱۵
مهوشان در نظر کج نظرانند، دریغ!
انجم انجمن بی بصرانند، دریغ!
از گرفتاری احباب ندارند خبر
خوبرویان جهان بیخبرانند، دریغ!
گلعذاران، که نمودند رخ از پرده ناز
چون صبا هم نفس پرده درانند، دریغ!
چشم ما پر در و لعلست، ولی سیمبران
چشم بر لعل و در بد گهرانند، دریغ!
ما نخواهیم بجز خیل بتان یار دگر
لیک این طایفه یار دگرانند، دریغ!
همچو عمر از صف عشاق روان میگذری
عاشقان عمر چنین میگذرانند، دریغ!
تازه شد داغ هلالی ز غم لاله رخان
همه داغ دل خونین جگرانند، دریغ!
انجم انجمن بی بصرانند، دریغ!
از گرفتاری احباب ندارند خبر
خوبرویان جهان بیخبرانند، دریغ!
گلعذاران، که نمودند رخ از پرده ناز
چون صبا هم نفس پرده درانند، دریغ!
چشم ما پر در و لعلست، ولی سیمبران
چشم بر لعل و در بد گهرانند، دریغ!
ما نخواهیم بجز خیل بتان یار دگر
لیک این طایفه یار دگرانند، دریغ!
همچو عمر از صف عشاق روان میگذری
عاشقان عمر چنین میگذرانند، دریغ!
تازه شد داغ هلالی ز غم لاله رخان
همه داغ دل خونین جگرانند، دریغ!
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.