هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد هجران و عشق نافرجام خود میگوید. او از سوزش درونی و اشکهای بیپایان خود سخن میگوید و معتقد است که حتی عذاب هجران معشوق برایش از هر شادی دیگری بهتر است. شاعر از معشوق میخواهد که به دیگران توجه نکند و او را بیشتر نیازارد، چرا که او خود را در آتش عشق معشوق کباب شده میبیند. او حتی از معشوق میخواهد که اگر قصد هلاکش را دارد، سریعتر این کار را انجام دهد. شاعر به پروانهای تشبیه شده که دور شمع وجود معشوق میچرخد و هرگز از او روی برنمیگرداند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانهای است که با درد و رنج هجران همراه است. درک این احساسات پیچیده ممکن است برای افراد زیر 16 سال دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر بهکار رفته مانند «کباب شدن در آتش» یا «قتل کردن» ممکن است برای مخاطبان جوان تر نامناسب باشد.
غزل شمارهٔ ۲۲۷
ز سوز سینه کبابم، ز سیل دیده خرابم
تو شمع بزم کسانی و من در آتش و آبم
مرا عقوبت هجر تو بهتر از همه شادیست
تو راحت دگران شو، که من برای عذابم
بدیگران منشین و بجان من مزن آتش
مرا مسوز، که من خود بر آتش تو کبابم
اگر برای هلاک منست ناز و عتابت
بیا و قتل کن ایدون، که مستحق عتابم
سؤال بوسه نمودم، ولی تو لب نگشودی
سخن بعرض رسید و در انتظار جوابم
بگرد روی تو پروانه ام، که شمع مرادی
اگر تو روی بتابی، من از تو روی نتابم
بقدر خاک ره از من کسی حساب نگیرد
بکوی دوست، هلالی، ببین که: در چه حسابم؟
تو شمع بزم کسانی و من در آتش و آبم
مرا عقوبت هجر تو بهتر از همه شادیست
تو راحت دگران شو، که من برای عذابم
بدیگران منشین و بجان من مزن آتش
مرا مسوز، که من خود بر آتش تو کبابم
اگر برای هلاک منست ناز و عتابت
بیا و قتل کن ایدون، که مستحق عتابم
سؤال بوسه نمودم، ولی تو لب نگشودی
سخن بعرض رسید و در انتظار جوابم
بگرد روی تو پروانه ام، که شمع مرادی
اگر تو روی بتابی، من از تو روی نتابم
بقدر خاک ره از من کسی حساب نگیرد
بکوی دوست، هلالی، ببین که: در چه حسابم؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.