هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر احساسات شاعر در روز عید و تمایل او به وصال معشوق است. شاعر از بی‌قراری، عشق و آرزوی دیدار یار می‌گوید و از دنیای مادی فاصله می‌گیرد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۸۲

روز عیدست، سر راهگذاری گیریم
ماهرویی بکف آریم و کناری گیریم

شاهدان دست بخون دل ما کرده نگار
ما درین غم که: کجا دست نگاری گیریم؟

گرد خواهیم شد و دامن آن یار گرفت
تا باین شیوه مگر دامن یاری گیریم

بی قراریم و بمنزلگه وصل آمده ایم
آه! اگر چرخ نخواهد که قراری گیریم

ما بجان صید سواران کمان ابروییم
کشته گردیم که: فتراک سواری گیریم

عاشقانیم و ز کار همه عالم فارغ
ما نه آنیم که هرگز پی کاری گیریم

عید شد، خیز، هلالی، که بعشرتگه باغ
جام گلگون ز کف لاله عذاری گیریم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.