هوش مصنوعی: این شعر از درد و رنج عاشق سخن می‌گوید. شاعر از زخم‌های دل، حسرت‌ها و حیرانی‌های خود می‌نالد و جهان را پر از غم و نادانی می‌بیند. او عشق را برتر از همه چیز می‌داند و حتی سگان را از انسان‌ها بهتر می‌شمرد. در نهایت، اشاره می‌کند که هیچ‌کس کم‌ترین ارزش‌ها را نمی‌بیند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و انتقادی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مقایسه‌ی سگان با انسان‌ها ممکن است برای سنین پایین‌تر نامناسب یا گمراه‌کننده باشد.

غزل شمارهٔ ۳۴۶

سینه مجروحست و از هر جانبی صد غم درو
با چنین غمها کجا باشد دل خرم درو؟

در دهان غنچه از لعل تو آب حسرتست
اینکه پندارند مردم قطره شبنم درو

سالها حیران او بودم، کسی آگه نشد
زانکه حیرانند چون من، جمله عالم درو

عاشقان را آن سر کو از همه عالم بهست
و آن سگان هم بهتر از خیل بنی آدم درو

تا هلالی را شمردی از سگان کمترین
هیچ کس دیگر نمی بیند بچشم کم درو
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.