هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و محبت به معشوق سخن می‌گوید و از رقیب و چشم‌بد می‌ترسد. او ابراز می‌کند که حاضر است هر سختی را تحمل کند تا به معشوق برسد و از او می‌خواهد که به او توجه کند. شاعر همچنین از رفتار ناعادلانه معشوق شکایت دارد اما در نهایت عشق خود را ابراز می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۴۵

ما ز یک جانب، رقیب از یک طرف در کوی تو
روی با ما کن، که چشم او نبیند روی تو

دیده نااهل و روی این چنین، حیفست، حیف!
چشم بد، یارب، نیفتد بر رخ نیکوی تو!

بعد ازین سر از سر زانو نخواهم برگرفت
تا نبینم غیر را زین بیش همزانوی تو

می کنی بیداد و میگویی که: این خوی منست
این چه خوی و این چه بیدادست؟ داد از خوی تو!

چون نیامیزی بمن، در کوی خود زارم مکش
خون من، باری، نیامیزد بخاک کوی تو

ما چو از هر سو بخاک کویت آوردیم رو
بعد ازین روی نیاز ما و خاک کوی تو

خاک ره گشتم، گر آب دیده بگذارد مرا
همره باد صبا برخیزم، آیم سوی تو

همچو ماه نو هلالی خم نگشتی شام غم
گر نبودی مایل طاق خم ابروی تو
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.