هوش مصنوعی: شاعر در این شعر با لحنی عاشقانه و اندوهگین، از رفتن معشوق خود ابراز ناراحتی می‌کند و از او می‌خواهد که نرود. او رفتن معشوق را بلایی برای دل و دین خود می‌داند و با تعابیر مختلف مانند «ای کافر بلا»، «ای ترک چین» و «ای گل» سعی در متقاعد کردن او دارد. در نهایت، شاعر اشاره می‌کند که معشوق به قصد نابودی هلال (شاید اشاره به خود شاعر) رفته است، اما اکنون که هلال نابود شده، دیگر دلیلی برای رفتن وجود ندارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و استعاره‌های پیچیده‌تر، فهم آن را برای سنین پایین‌تر دشوار می‌کند.

غزل شمارهٔ ۳۴۸

باز، ای سوار شوخ، کجا می روی؟ مرو
آه این چه رفتنست؟ چرا می روی؟ مرو

هر دم ز رفتن تو بلای دلست و دین
ای کافر بلا، چه بلا می روی؟ مرو

چین بر جبین فگنده، برون رفتنت خطاست
ای ترک چین، براه خط می روی، مرو

بر عزم گشت خرم و خندان شدی سوار
ای گل، که همچو باد صبا می روی، مرو

دل رفته است و از پی او تند می روی
با آنکه از پی دل ما می روی، مرو

گفتی: برون روم که: هلالی شود هلاک
او خود هلاک شد، تو کجا می روی، مرو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.