هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از درد عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از معشوق خود گلایه می‌کند که با وجود وعده‌های مهربانی، همچنان باعث آزار او می‌شود. شاعر از رفتارهای متناقض معشوق و افسون‌های او شکایت دارد و احساس می‌کند که در دام عشق اسیر شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و زبان شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۱۱

ای که در عاشق کشی هر لحظه صد خون میکنی
آه! اگر عاشق نماند بعدازین چون میکنی؟

گر چه دایم بر اسیران جور می کردی ولی
پیش ازین هرگز نکردی آنچه اکنون میکنی

وعده فرمودی که: سویت بگذرم، تا خیر چیست؟
کار خیرست این، چرا نیت دگرگون میکنی؟

می نمایی عارض چون آفتاب از روی مهر
مهر دیگر بر سر مهر من افزون میکنی

ای فسونگر، زان پری افسانه خوانی بر سرم
عاشق دیوانه را تا چند افسون میکنی؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.