هوش مصنوعی:
این متن یک شعر ستایشآمیز است که به مدح و ستایش یک پادشاه قدرتمند و جوانمرد میپردازد. در این شعر، پادشاه بهعنوان فردی توصیف شده که در سراسر جهان تأثیرگذار بوده، دشمنانش را شکست داده و قلمرو خود را گسترش داده است. همچنین، از جود و شجاعت او یاد شده و برتری او نسبت به اجدادش مورد تأکید قرار گرفته است. در پایان، آرزوی جاودانگی و موفقیت برای این پادشاه بیان شده است.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم پیچیدهتر ادبی و تاریخی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژهها و اصطلاحات قدیمی ممکن است نیاز به توضیح داشته باشند. بنابراین، این متن برای افراد بالای 16 سال که با ادبیات کلاسیک فارسی آشنایی بیشتری دارند، مناسب است.
شمارهٔ ۲۶۷
ای شاه همه عالم و فخرگهر خویش
وی در همه آفاق نموده اثر خویش
از چین و ختا تا به فلسطین که رسانید
جز تو به جوانمردی و مردی خبر خویش
خصمان تورا چون تن و جان در خطر افتاد
از کین تو جستند یکایک خطر خویش
از خیره سری رغبت پیکار توکردند
تا در سر پیکار تو کردند سر خویش
در کشور توران و به غزنین و عراقین
چون خواستی آوازهٔ فتح و ظفر خویش
هر سه بگرفتی و سپردی به سه خسرو
در جود و شجاعت بنمودی هنر خویش
هرگز پدر و جد تو این کار نکردند
پیشی تو بدین کار ز جد و پدر خویش
زیبد که فرستی سوی حوران بهشتی
فهرست عجایب ز کتاب سِیَر خویش
تا هدیه فرستند به درگاه تو از خلد
تاج و کمر و یاره و دُرّ و گهر خویش
بس دیر نماندست که از بهر تو گردون
سازد کمر و کیش ز شمس و قمر خویش
شاهان جهان چون کمر و کیش تو بینند
شاید که ننازند به کیش و کمر خویش
هرگز ز بر خویش سعادت نکند دور
آن را که تو یک بار بخوانی به بر خویش
بر تخت شهنشاهی جاوید همی ساز
کار همه آفاق به عدل و نظر خویش
شخص تو امان یافته از تیر حوادث
تو ساخته از عصمت یزدان سپر خویش
وی در همه آفاق نموده اثر خویش
از چین و ختا تا به فلسطین که رسانید
جز تو به جوانمردی و مردی خبر خویش
خصمان تورا چون تن و جان در خطر افتاد
از کین تو جستند یکایک خطر خویش
از خیره سری رغبت پیکار توکردند
تا در سر پیکار تو کردند سر خویش
در کشور توران و به غزنین و عراقین
چون خواستی آوازهٔ فتح و ظفر خویش
هر سه بگرفتی و سپردی به سه خسرو
در جود و شجاعت بنمودی هنر خویش
هرگز پدر و جد تو این کار نکردند
پیشی تو بدین کار ز جد و پدر خویش
زیبد که فرستی سوی حوران بهشتی
فهرست عجایب ز کتاب سِیَر خویش
تا هدیه فرستند به درگاه تو از خلد
تاج و کمر و یاره و دُرّ و گهر خویش
بس دیر نماندست که از بهر تو گردون
سازد کمر و کیش ز شمس و قمر خویش
شاهان جهان چون کمر و کیش تو بینند
شاید که ننازند به کیش و کمر خویش
هرگز ز بر خویش سعادت نکند دور
آن را که تو یک بار بخوانی به بر خویش
بر تخت شهنشاهی جاوید همی ساز
کار همه آفاق به عدل و نظر خویش
شخص تو امان یافته از تیر حوادث
تو ساخته از عصمت یزدان سپر خویش
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.