هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی به معشوق سخن می‌گوید. او با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند زلف جانان، چشم جادویی، و آتشکده، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. شاعر همچنین از توبه و پارسایی در برابر عشق نافرجام سخن می‌گوید و معشوق را به عنوان موجودی فراتر از توصیف می‌ستاید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند توبه و پارسایی نیاز به درک بیشتری از زندگی و تجربیات عاطفی دارد.

شمارهٔ ۶

حلقه‌های زلف جانان تا سراندر سرزده است
دل ز من بگریخته است و زیر زلف او شده است

گر شب تاریک خواب آرد همی در چشم من
زلف شبرنگش چرا خواب از دو چشمم بستداست

گر ز اصل جادویی و شعبده خواهی نشان
چشم او بنگر که اصل جادویی و شعبده است

تاکه او را دو رده است از در مکنون و عقیق
از سرشک و لعل او بر چهرهٔ من صد رده است

گر بود آتشکده آرامگاه موبدان
عشق او چون موبدست و جان من آتشکده است

پارسا چون باشم از عشق وی و توبه ‌کنم
کان بت عیار تیر غمزه بر جانم زده است

با چنان غمزه‌ که او دارد مرا و جز مرا
پارسایی باطل است و توبه ‌کردن بیهده است

دارد آن خورشید لشکر صورت فردوسیان
گویی از فردوس پیش تخت سلطان آمده است

خسرو گیتی ملکشاه آن‌ که اندر شرق و غرب
نه بود هرگز چنو سلطان و نه هرگز بُده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.