هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه، از عشق و اشتیاق خود به معشوق سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که با وجود درد و رنج، به سوی معشوق آمده و حاضر به تحمل هر سختی برای رسیدن به اوست. شاعر از مستی و شور عشق می‌گوید و تأکید می‌کند که برای دیدار معشوق، حتی بدون توشه و آمادگی، حاضر است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند 'مستی' ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح داشته باشد.

شمارهٔ ۳۷

صنما ما ز ره دور و دراز آمده‌ایم
به‌سر کوی تو با درد و نیاز آمده‌ایم

گر ز نزدیک تو آهسته و هشیار شدیم
مست و آشفته به نزدیک تو بازآمده‌ایم

آمدستیم خریدار می و رود و سرود
نه فروشندهٔ تسبیح و نماز آمده‌ایم

یک زمان‌گرم‌کن از مستی ما مجلس خویش
که ز مستی بر توگرم فراز آمده‌ایم

گرچه در فرقت تو زار و نزاریم چو شمع
از پی سوزش و از بهرگداز آمده‌ایم

بر امید رخ زیبای تو هم با غم و رنج
همچنان است‌که با شادی و ناز آمده‌ایم

دست ما گر به‌ سر زلف درازت نرسد
با سر زلف تو از جور به راز آمده‌ایم

بینی آن زلف دراز تو که از راه دراز
ما به نظارهٔ آن زلف دراز آمده‌ایم

بود یک‌چند نشیب طلبت در ره ما
از نشیب طلب اکنون به فراز آمده‌ایم

توشه و ساز زدیدار تو خواهیم همی
گر به دیدار تو بی‌توشه و ساز آمده‌ایم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.