هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بیان عشق و علاقه‌ی شدید خود به معشوق می‌پردازد و از بی‌توجهی و سردی او شکایت می‌کند. او خود را تشنه‌ای مستعجل به آب و معشوق را سیر و بی‌نیاز توصیف می‌کند. شاعر از دیوانگی خود به خاطر زلف پرتاب معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که هر چه در وصف زیبایی معشوق بگوید، باز هم کم است. در پایان، از رنجی که معشوق به او می‌دهد گلایه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسی است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۸

دیر شد تا دوست می دارم ترا
آخر ای بخت از درم روزی درآ

من به تو چون تشنه مستعجل به آب
تو چرا از من چنین سیری چرا

گر خطایی در وجود آمد ز من
جان غرامت می دهم بی ماجرا

تو جهان جانی و جان جهان
بی تو گر بر من سرآید گو سرآ

زلف پرتابت مرا دیوانه کرد
چند رنجانی من دیوانه را

هر چه در حسن تو خواهم کرد وصف
تو از آن هستی به خوبی ماورا

قوتی یابد نزاری راستی
گر کند بر سبزه خطّت چرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.