هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و اشتیاق خود به معشوق میگوید و از درد دوری و بیوفایی شکایت میکند. او از پیک و صبا میخواهد که پیامش را به معشوق برسانند و از آتش عشق و سوز دل خود مینالد. شاعر دنیا و دین را فدای عشق خود کرده و نگران شکسته شدن پیمان است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند بیوفایی و سوز عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۲۶
ای پیک مشتاقان بگو این بی دل مشتاق را
تا در چمن چون یافتی آن سرو سیمین ساق را
گر بر گلستان بگذری آنجا که دانی با منش
اکنون به بستان بیشتر خاطر کند عشاق را
گر باز بینیش ای صبا گو تا تو ما را دیده ای
کردیم از سودای تو از سر قدم آفاق را
با خویشتن همراه کن یک آه من تا پیش او
بر احتراق سینه ام شاهد بود مصداق را
دنیا و دین بر هم زدم تا نشکند پیمان من
ترسم که بدعهدی کند بر هم زند میثاق را
هرلحظه آتش می زند برق سخن بر دفترم
با آن که از درد دلم دل پاره شد اوراق را
آری نزاری برمکن خاطر به دوری از وفا
باشد که هم روزی ز ما یاد آرد استحقاق را
تا در چمن چون یافتی آن سرو سیمین ساق را
گر بر گلستان بگذری آنجا که دانی با منش
اکنون به بستان بیشتر خاطر کند عشاق را
گر باز بینیش ای صبا گو تا تو ما را دیده ای
کردیم از سودای تو از سر قدم آفاق را
با خویشتن همراه کن یک آه من تا پیش او
بر احتراق سینه ام شاهد بود مصداق را
دنیا و دین بر هم زدم تا نشکند پیمان من
ترسم که بدعهدی کند بر هم زند میثاق را
هرلحظه آتش می زند برق سخن بر دفترم
با آن که از درد دلم دل پاره شد اوراق را
آری نزاری برمکن خاطر به دوری از وفا
باشد که هم روزی ز ما یاد آرد استحقاق را
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.