هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر با زبانی ظریف و پر از تصاویر شاعرانه، از ساقی میخواهد تا جامی از شراب به او بدهد تا از درد و رنج زندگی رهایی یابد. او از ساقی میخواهد تا با دادن شراب، خواب شبانهاش را آرام کند و صبحگاهان را با شادی آغاز نماید. شاعر همچنین از ساقی میخواهد تا با دادن شراب، کشتی زندگیاش را در برابر بادهای سخت نگه دارد و دلش را از کینهها پاک کند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که باید از فرصتهای زندگی استفاده کرد و دل را از غمها خالی نمود.
رده سنی:
18+
این شعر حاوی مضامینی مانند شرابخواری و استفاده از آن برای فرار از دردهای زندگی است که برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نیست. همچنین، زبان شعر و مفاهیم عمیق آن برای درک و تجربهی مخاطبان بزرگسال طراحی شده است.
شمارهٔ ۴۸
ساقیَکِ ظریف من جامکِ آبگینه را
بیش ترَک بده بیا بندگکِ کمینه را
زحمتک است هین که شد دردکِ سر ز حد برون
کاسَگکی بده کزو راحتک است سینه را
نازکک و خوشک بیا خوابک شب ز سر بنه
صبح گهک روانه کن قهقهکِ قنینه را
بادکِ سخت می وزد کشتیَکِ گران بده
خنبکِ بحر سینه کن لنگرکِ سفینه را
مجلسکی اساس نه چنگیکیِ طلب کزو
مهرکِ دل شود فزون رغمکِ اهل کینه را
چارگکی اگر کنی نیکک ورنه صرف کن
ماحضرک به وجهِ می جانکِ خود رهینه را
نقدکِ وقت بایدت زودترک نزاریا
خالیَک از قماش کن کنجک دل دفینه را
بیش ترَک بده بیا بندگکِ کمینه را
زحمتک است هین که شد دردکِ سر ز حد برون
کاسَگکی بده کزو راحتک است سینه را
نازکک و خوشک بیا خوابک شب ز سر بنه
صبح گهک روانه کن قهقهکِ قنینه را
بادکِ سخت می وزد کشتیَکِ گران بده
خنبکِ بحر سینه کن لنگرکِ سفینه را
مجلسکی اساس نه چنگیکیِ طلب کزو
مهرکِ دل شود فزون رغمکِ اهل کینه را
چارگکی اگر کنی نیکک ورنه صرف کن
ماحضرک به وجهِ می جانکِ خود رهینه را
نقدکِ وقت بایدت زودترک نزاریا
خالیَک از قماش کن کنجک دل دفینه را
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.