۳۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۸

قیامت بر انگیخت ما را ز خواب
به محشر رسیدیم و خیر المآب

سرافیل وحدت فرو کوفت صور
ولی مرده دل در نیامد ز خواب

بر آورد از سوزناکان دمار
ز افسرده نه تف بر آمد نه تاب

قیامت در این حال ما منتظر
وگر بر نیندازد از رخ نقاب

به دیوان روز مظالم به حشر
بماند خجل از سوال و جواب

چه آن جا به کارست از این جا ببر
چو بردی ز فردوس بشنو خطاب

به زلزال ارض و به طی سما
چه حاجت تو را وقت خود بازیاب

وگر هم بر افتد زمان و زمین
مخور غم چو ایمن شدی از عذاب

به زاری نزاری فرومانده ای
چو مجرم میان ثواب و عقاب

حساب ار به اعمال و کردار ماست
خدایا مکن نا امید از ثواب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.