۳۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۶

آفتاب خُلد روی یار ماست
روضه ی جنات کوی یار ماست

آفتابِ چرخِ سرگردان، چنین
دائما ً در جست و جوی یار ماست

بر سر ِ هر چار سو در شش جهات
رستخیز از های و هوی ِ یار ماست

نی چه گفتم هر دو عالم کفر و دین
بسته در یک تار ِ موی ِ یار ِ ماست

حق و باطل هر زمان بر هم زدن
طُرفه کاری های خوی یار ماست

در بهشت معنوی باشد دلش
هر که را میلش به سوی یار ماست

فاش میگویم نزاری سرّ دوست
خود جهان پر گفت و گوی یار ماست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.