هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، به موضوع عشق و دیوانگی ناشی از آن می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که عشق واقعی با صبر سازگار نیست و عاشق صادق هرگز در برابر هجران سپر صبر نمی‌افکند. او از دیوانگی عشق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که عاشق از پند و نصیحت بی‌نیاز است. همچنین، شاعر به عشق الهی اشاره می‌کند و خود را بندهٔ فرمانبردار خداوند می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانهٔ این شعر برای درک و تجربهٔ نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۱۲

دلی که عاشق روی نگار دلبندست
نه ممکن است که با صابریش پیوندست

کسی که او به صفت صابرست عاشق نیست
به عشق و صبر نظر کن که چند در چندست

کدام عاشق صادق شنیده ای که ز هجر
ز عاجزی سپرِ صابری نیفکنده ست

چهارسوی نهادم ز رخت صبر تهی ست
که شش جهات وجودم به عشق در بندست

ز پند هیچ نیاید، نصیحتم مکنید
که مرد عاشق دیوانه فارغ از پندست

کمینه بنده ی اویم اگر قبول کند
به هرچه خواهد و فرمان دهد خداوندست

هزار توبه شکستم هنوز مردم را
طمع بود که مرا التفاتِ سوگندست

به مهر زن نکنم دامن دل آلوده
که پایبندیِ واماندگان ز فرزندست

نزاریا ره دیوانگان عشق سپر
طریق زهد ره مردم خردمند است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.