هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه با تمثیل‌های زیبا و پراحساس، عشق و ستایش معشوق را توصیف می‌کند. شاعر با استفاده از تصاویر طبیعی مانند چشمه، بوستان، سرو و بهشت، زیبایی و پاکی معشوق را می‌ستاید و عشق خود را با مفاهیم عمیق مانند جان، قضا و قدر و بهشت مقایسه می‌کند. او عشق را برتر از همه چیز می‌داند و حتی جان خود را فدای آن می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از تمثیل‌های پیچیده و واژگان ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۲۳۳

نور رخ تو صاف‌تر از چشمهٔ خورست
خاک در تو پاک‌تر از حوض کوثر است

در هیچ بوستان نبود چون قد تو سرو
ور هست در زمانه مگر سرو کشمرست

یا رب بهشت تازه بود همچو روی دوست
نادیده روی دوست یقینم که خوش‌ترست

مقصود من تویی ز بهشت ای بهشت روی
بی روی خرم تو بهشتم چه در خورست

چون دوست حاضر است به شمع احتیاج نیست
آنجا که روی دوست بود شب منور است

عشقت چو جان من بستد مهر برگرفت
با جان مهرپرور من مهرپرور است

فرمان عشق را چو قضا حکم نافذست
لا بلکه عشق را ز قضا حکم برترست

بر عمر حجتی که دبیر قضا نبشت
گر بی‌نشان عشق بود هم مزور است

ما را قضای عشق تو باری به سر رسید
تا خود پس از نوشتهٔ عشقم چه بر سرست

آری هزار جان نزاری فدای دوست
جانی که خود به عشق دهی کار دیگر است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.