هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که از مفاهیمی مانند مستی معنوی، عشق الهی، و خرابات به عنوان نمادی از دنیای معنویت و رهایی از تعلقات دنیوی سخن می‌گوید. شاعر بیان می‌کند که در این مسیر، هشیاری و مستی هر دو به یک اندازه ارزشمندند و تنها نیاز و عشق حقیقی است که مورد پذیرش قرار می‌گیرد. همچنین، اشاره‌ای به فریبندگی ظواهر و سوزش عشق دارد و هشدار می‌دهد که این راه پر از پیچیدگی‌هاست.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات به مستی و خرابات ممکن است نیاز به توضیح داشته باشد تا برداشت اشتباه نشود.

شمارهٔ ۲۳۸

در کویِ خرابات کسی را که نیازست
هشیاری و مستیش همه عین نمازست

آن جا نپذیرند نماز و ورع و زهد
آنچ از تو پذیرند درین کوی نیازست

تا مستیِ رندانِ خرابات بدیدم
دیدم به حقیقت که جزین جمله مجازست

اسرارِ خرابات به جز مست نداند
هش یار چه داند که درین کوی چه رازست

خواهی که درونِ حرمِ عشق خرامی
در می کده بنشین که رهِ کعبه درازست

از می کده ها نالۀ جان سوز برآمد
در زمزمۀ عشق ندانم که چه سازست

در زلفِ بتان تا چه فریب است که پیوست
محمود پریشانِ سرِ زلفِ ایازست

زان شعله که از روی بت حسن برافروخت
جانِ همه مشتاقان در سوز و گدازست

هان تا ننهی پای درین راه به بازی
زیرا که درین راه بسی شیب و فرازست

چون بر درِ می خانه مرا راه ندادند
رفتم به درِ صومعه دیدم که فرازست

آواز ز می خانه بر آمد که نزاری
درباز تو خود را که درِ می کده بازست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.