هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و وابستگی عمیق خود به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که هیچ چیز دیگری در دنیا و دین برایش مهم نیست. او از بی‌تأثیری پندها و نصیحت‌ها بر معشوق و ناتوانی خود در حفظ صبر می‌گوید. همچنین، به وفاداری و صداقت خود تأکید کرده و می‌گوید که در عشق و وفا، هیچ کس مانند او و معشوق نیست. در پایان، از معشوق می‌خواهد که به حال نزارش نظر کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و پیچیده‌ای است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۰۷

دلم را که جز با تو پیوند نیست
به دنیا و دین هیچ در بند نیست

به صد وعده هر دم فریبش دهم
ولیکن به یک ذره خرسند نیست

چه حاصل ز تعلیم و تنبیه من
چو هیچش قبولیّت پند نیست

چه تدبیر سازم که دامان صبر
به دست من آرزومند نیست

اگر بیش طاقت ندارم رواست
که بارم کم از کوه الوند نیست

مقلد بود بنده ای معتقد
که تسلیم حکم خداوند نیست

تو دانی که بر قول خود صادقم
وفادار محتاج سوگند نیست

به عهد و وفا و به حسن و جمال
مرا و تو را هیچ مانند نیست

دلم را به حال نزاری نظر
بگو اندکی هست اگر چند نیست
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.