هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از درد فراق و رنج ناشی از جدایی یار سخن میگوید. شاعر از رفتار ناگهانی و اختیاری یار که او را تنها گذاشته و رفت، شکوه میکند. او از ناراحتیهای عاطفی، فریبخوردگی، و انتظار بیثمر میگوید و احساس میکند که یارش با رفتنش، او را در درد و اندوه فرو برده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاطفی عمیق، درد فراق، و مفاهیم پیچیدهی احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، استفاده از زبان ادبی و کهن ممکن است برای سنین پایینتر چالشبرانگیز باشد.
شمارهٔ ۳۴۷
چه جای دشمنی است آن که یار کرد و برفت
به اختیار سفر اختیار کرد و برفت
نظر به غیر چرا ی کنم جزای من است
که خون دیده ی من در کنار کرد و برفت
مرا به درد دل و سوز سینه ی مجروح
اسیر حادثه ی روزگار کرد و برفت
شکایتی بود آری نمی توانم گفت
که هیچ خصم نکرد آن چه یار کرد و برفت
قرار کرد که بعد از دو هفته باز آیم
بدین قرار مرا بی قرار کرد و برفت
فریب دادن دل را گمان برم که برو
همان عزیزم اگر چند خوار کرد و برفت
دریغ و درد نزاری نگر به درد و دریغ
که عمر در هوس انتظار کرد و برفت
به اختیار سفر اختیار کرد و برفت
نظر به غیر چرا ی کنم جزای من است
که خون دیده ی من در کنار کرد و برفت
مرا به درد دل و سوز سینه ی مجروح
اسیر حادثه ی روزگار کرد و برفت
شکایتی بود آری نمی توانم گفت
که هیچ خصم نکرد آن چه یار کرد و برفت
قرار کرد که بعد از دو هفته باز آیم
بدین قرار مرا بی قرار کرد و برفت
فریب دادن دل را گمان برم که برو
همان عزیزم اگر چند خوار کرد و برفت
دریغ و درد نزاری نگر به درد و دریغ
که عمر در هوس انتظار کرد و برفت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.