هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از بی‌توجهی و بی‌عدالتی دیگران نسبت به خود شکایت می‌کند و بیان می‌کند که هیچ‌کس به حال او توجهی نکرده است. او از رنج‌ها و ناامیدی‌های خود می‌گوید و تأکید می‌کند که با وجود همه مشکلات، هنوز امید و ایمان خود را از دست نداده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی در این شعر وجود دارد که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و شکایت ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۵۵

به هیچ انجمن داستانی نرفت
که از حال من هم چنانی نرفت

دربن مدت از ما نکرده ست یاد
کسی کو ز یادم زمانی نرفت

ز بی داد او هیچ روزی نشد
که آوازه یی در جهانی نرفت

به بالا برآهی زمان تا زمان
ز حلق چو من ناتوانی نرفت

به چین عرق چین او دم به دم
ز فریاد من کاروانی نرفت

ز ضدان طمع داشتن یک دلی
قبولی نکردم ضمانی نرفت

مسیحی ز هر مریمی برنخاست
همایی ز هر آشیانی نرفت

به غیر دل الحمدلله هنوز
اگر نیست سودی زیانی نرفت

مراد من اندر حجابی نماند
یقین من اندر گمانی نرفت

تفاوت نکرد ار دل از دست شد
سخن نیز در نیم جانی نرفت

همین گفت بر خود ببخش ای سقیم
دگر با نزاری نشانی نرفت
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.